ارتینارتین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
آرادآراد، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

آرتین والینا

دلم گرفته

سلام به دوست جونا امروز من خیلی حالم گرفته روز جمعه است بابا علی  نیست خودمونم بنا به دلائلی حالمون خوش نیست . میدونید وقتایی که کم مییارم کوچکترین حرف یا حرکتی منو از کوره در می بره وراحت دیگرون میتونن رواعصاب من راه برن . شایدیه خورده از کارای تربچه تعریف کنم حال و هوام تغییر کنه پسرک خیلی شیطون شده همش می خواد باهاش بازی کنم واون به زور می خنده که من ادامه بدم روزا داریم تمرین نشستن می کنیم دست می زنیم و شعر می خونیم تا تربچه کوچولو به توانایی های خودش ایمان بیاره وبدونه که می تونه توی بعضی کاراش مستقل بشه آقا و بابا و مامان و... تمرین می کنیم وپسرک زود خستش می شه راستی آرتین وقتی م...
7 مرداد 1390

پیشرفت های تربچه

آرتین گل من امروز خیلی خوش اخلاق بود.غذا شو بدون اینکه ناز بیاد خورده البته مامانی با دست غذا بهش داده تازه قطره هاشم خورده بدون اینکه بداخلاقی کنه حالا هم اومده اینجا ببینه مامان چی کار می کنه  پسرم وقتی می خندی انگار که تموم دنیا داره می خنده .چند روز بود که به خاطر دندوناش خیلی اذیت   می شد صبا با گریه از خواب پا میشدپسرکم مامانت نبینه که تو ناراحت باشی تربچه مامان دسدسی می کنه .وقتی که آقا می گه به مامانی نگاه می کنه ومی خنده دیروز گذاشته بودمش تو صندلی غذاش متوسل شده بود به عمه مریم و می گفت عمه(یعنی عمه بیا منو از تو این نجات بده)کلی بهش خندیدیم پسرک داره تلاش میکنه بشینه ولی زود ک...
4 مرداد 1390

آرتین و خانم مرغه

چند روز پیش پسرک رو برده بودم باغ شادونه وبا خانم مرغه عکس گرفته پسرم غریبی نکرد فقط متعجب مونده بودکه این دیگه کیه چرا این شکلیه این پسر شیطون بلا عاشق موزیکه هر چیزی که ریتمیبک باشه نطرشون رو به خودش جلب می کنه ...
4 مرداد 1390

صحبتای خصوصی

سلام پسر گلم تو می دونی مامانی چقد دوست داره من چجوری به تو بگم که چقد دوست دارم .وقتی می بوسمت وبهت می گم دوست دارم لبخند می زنی.یعنی می فهمی!یا از روی لبخند من لبخند می زنی.هر چیه که من با این لبخندت خیلی حال می کنم. تازه یاد گرفتی دست می زنی ولی هر وقت خودت دوست داری دست می زنی.فدای تو بشه مامانی.مامان اشرف و خیلی دوست داری وقتی می بینی شون نمی تونی خودتو کنترل کنی ومدام پرو بال می زنی ومی خوای بری بغلشون.مردا رو بیشتر زنا دوست داری وزود تر باهاشون ارتباط برقرار می کنی .با مامانی جنگ بازی می کنی و غش می کنی از خنده.وقتی برات کتاب می خونم زودی خسته می شی وحوصلت سر می ره.از تو کالیسکه نشستن هم متنفری همش می خوای بیرون رو ببینی تو ماشی...
2 مرداد 1390

عکس های آتلیه آقاآرتین

                     من که ازژستات خوشم اومده ودیونه عکساتم شبا تا دیر موقع می زارمو نگاشون می کنم.دوست دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه   ...
31 تير 1390

تبریک به سبحان

سلام پسر شیطون بلا الان که دارم این مطالب رو برات می نویسم همش می خوای بغلم بشی میارمت اینجا میخوای دست به کلیدا بزنی بعد می بینی این طوری نمی شه جلو ما رو بگیری می خوای بیای دست راستم بغل بشی که من نتونم بنویسم  پسرم حق داری می خوای مامانت پیشت باشه وباهات بازی کنه    ولی من چیکار کنم می خوام برات بنویسم که یه روز حالشو ببری الانم گذاشته بودمت زمین که دیگه حوصلت سر رفته و گریت گرفته منم دیگه برات نمی نویسم و میام باهات بازی کنم راستی زن عمو داره برای سبحان وبلاگ درست می کنه من و آرتین به سبحان ومامانیش تبریک می گیم وآدرسشو اینجا براتون می زاریم تاازوبلاگشون دیدن کنید وبا ...
31 تير 1390

مادر جون دعا کن

میلاد منجی عالم بشریت بر همگی مبارک امروز می خوایم برای بابایی دعا کنیم دوباره طبق معمول بابایی سر کاره بمیرم برای آرامش ورفاه ما ای خدا میشه یه روز بابایی نفس راحت بکشه دیشب خاله شهلا اومد دنبالمون ورفتیم بیرون توی یزد برای تولد امام زمان مراسم جالبی دارن توی خیابونا عروسکای متحرک می زارن و جمله های جالبی بالاشون می نویسن که مردم رو بخندوننالبته این مراسم سال به سال کمتر می شه یه کوچه دارن که به بازار غلوم علی سیاه معروفه اونجا عروسکا رو برعکس تو سقف اویزون می کنن آرتین و آقا صادق کنار سقا خونه عکس گرفتن       آرتین جون دعا کن سال دیگه همین موقع خاله شهلا یه بچه نازو تپل مپل وخوشکل و سالم و ...
26 تير 1390

سلام

      آرتین وقتی از خواب بیدار می شه مامانی براش شعر سلام می خونه سلام گوگوری مگوری سلام کتری وقوری سلام نون تنوری سلام پری وحوری سلام پیرهن نوری تو که سنگ سبوری فدات بشم چه جوری؟ یه سلام آلبالویی به تو که خیلی هولویی یه سلام توت فرنگی به تو که خیلی قشنگی یه سلام پرتقالی به تو که خیلی باحالی آرتینم زل می زنه به مامان و هی می خنده.    فدای خنده هات بشه مامان که عین آرامشه برای مامانی قربونت برم   راستی اینو نگفتم آرتین سینه خیز بلد نیست بره بجاش به کمر می خوابه وخونه رو دور می زنه یه عکسشو بعدا می زارم ببینید ساخت كد آ...
25 تير 1390

پسرم هفت ماهگیت مبارک

٢٠تیرماه پسر مامان آخرین واکسن امسالشو زد وخیال همه روراحت کرد.چقدر این واکسنا بد بودن.خداروشکر که تمام شدن.تازه شروع کرده به غذا خوردن این هفته فرنی آرد برنج می دمش حسابی دوست داره مثل آدم بزرگا روی صندلی غذاش می شینه وبا ما نهارشو می خوره پسرم دیگه مرد شده. اینم عکس غذا خوردن گل پسر          ارتین اتاقشو خیلی دوست داره هر وقت وارد اتاق می شه انگار اولین بار اونجا رو می بینه به همه چیز کنجکاوانه نگاه می کنه به خصوص موزیکال اینم یه عکس از موزیکال تا بدونه اولین چیزی که دوست داشته چی بوده.البته تازگییا از عروسک میکی موس هم خوشش مییاد فکر می کنم چون رنگش قرمز ...
24 تير 1390

عکس های آرتین

  اینم یه جورفکرکردن     آرتین متعجب     اینم عکس آقاتوجشن تولد حضرت علی   این عکسم خونه عمه فاطمه گرفته ارتین وقتی توشکم مامانش بوده بیشترش خونه اونا بوده .از عمه وعلی آقاوبچه هاهمینجاتشکرمی کنیم   اگه دخترم بودی بد نمیشدی خیلی نازنازی بودی             ...
13 تير 1390