ارتینارتین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
آرادآراد، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

آرتین والینا

دندون بالا

پسری دوتا از دندونای بالاش سر زدن مبارکت باشه مامانی خیلی کیف می کنه وقتی دندوناش به لیوان یا قطره چکون می خوره و صدا میده
9 شهريور 1390

آرتین و مینا

پسرم خیلی شجاعه و شجاع خواهد موند چون بچه هاترسیدن رو از ما یاد می گیرن وقتی ما آشوب کنیم وسروصدا رابندازیم اونا هم حق دارن بترسن عمه اینا یه پرنده مینا دارن که وقتی آرتین میره اونجا از قفس بیرونش مییارن اونم باهاش بازی می کنه انگشتش رو نوک می زنه پسری هیچی نمیگه در عوض اونم تلاش می کنه بگیردش حسابشو کف دستش بزاره ...
9 شهريور 1390

بازی پسر

سلام سلام به همگی خیلی وقت بود که بهتون سر نزدم امروز دارم از خواب بودن پسری استفاده می کنم و جبران نبودگیامو می کنم وقتی مامانی تو آشپزخونه مشغول پختن غذا میشه آقا پسری هم با روروکشون اونجاها ویراژ میدن و هی میزنه تو پای من وقتی نگاش می کنم می خنده که باهاش بازی کنم اینم عکسش ...
8 شهريور 1390

تولد بابایی

امروز تولد بابایی تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بابایی دوست داریم بابایی تئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئئ(اینم تبریک آرتین به بابایی)قیافه ارتین دیدنی شده از بس اذیت کرده گوشی هد فن رو روی گوشش گذاشتم ماتو مبهوت داره گوش میده ولی دوامی نداره بازم شیطونی شروع شد بابایی یه گرفتاری کاری داشت خدا رو شکر حل شد اینم هدیه بابایی از طرف خدا بابایی چند روزی میگه خیلی وقته نخندیده اصلا انگار یادش رفته که چجوری می خندن ای خدا ترا به عزت و جلالت لبخندقشنگه رو به لبای بابایی برگردون وگرفتاریاش رو تمام کن دوست داریم بابایی    ...
7 شهريور 1390

رابطه وروجک با علم

 رابطه خواصی با کتاب ودفتر داره دوست داره همه رو نابود کنه چون بین اونو مامانش فاصله می ندازه شایدم از زمانی که توی شکم مامانش بوده از اینا خاطره قشنگی نداره همش درس همش فیزیک,ریاضی و...واین وسط به پسرک فشار می یومد ولگدهای وحشتناکی می زد.کوچولوی نازنین خیلی دوست دارم مامان اشرف می گه آرتین بزرگ بشه پروفسور می شه از بس اینا رو خونده ولی من قبل از هر چیزی دوست دارم آرتین آدم بشه قبل از اینکه هر چیزی بشه .دوست دارم تو هر شغل و منصبی که باشه انسانیت رو فراموش نکنه چون این خصلت باعث می شه که در ذهن آدما بمونه وماندگار بشه بدون مواد افزودنی   ...
20 مرداد 1390

حمام

پریروز قند عسل رو برده بودم حمام برای اولین بار توی وان نشست خیلی خوشحال و سر مست بود از اینکه تونسته مستقل بشه و می خواست بازی کنه خیلی کنجکاوه مامان فدای پسر کنجکاوش بشه   ...
20 مرداد 1390

غذا خوردن پسرک

وروجک مامان خیلی با نمک شده دیروز داشتم صبانه می خوردم که دیدم وروجک یه خیز برداشت واومد سینی روکشید طرف خودش نون رو برداشت ومشغول مک زدن شد منو بگی از خنده ریسه می رفتم که این چه حرکتی بود که کرد بعد سرش و بالا می کنه اونم در عین اینکه متعجب شده به خنده مامان می خنده قندیل مامان حدود یک ماهه که غذا خور شده آقا دیگه حریره و پوره سیبزمینی رو به عنوان وعده اصلی غذا به حساب نمی یارن تو این ماه پسری  حلیم(ماهیچه .پیاز.برنج وکمی کره و شکر)سوپ(ماهیچه.برنج.هویج.پیاز.گوجه.سیب زمینی.جعفری.ورمیشل)وحریره بادم وحریره آرد برنج وپوره سیب زمینی رو تجربه کرده که اینا رو خوب میکس می کنیم وبرای پسر آماده می کنیم    نوش جو...
17 مرداد 1390