آرتین والینا

تهمینه میلانی؛ مامان که شدم : به پسرم خیلی محبت میکنم اونقدری که بزرگ شد باعشقش مثل یك پرنسس رفتار کنه تاجفتش بفهمه که پسرم تودستای یك ملکه بزرگ شده! روزا دستاشو میگیرم و چنان با محبت بغلش میکنم که بغل کردن عاشقونه رو با تموم وجودش یاد بگیره ! بهش یادمیدم که همه ی آدمها خصوصا همسرشون تشنه محبتند و پنهون کردن عشق و علاقه زندگیشو سرد می کنه! بهش یاد میدم که خانما اقابالا سر و سایه ی سر نمیخوان ، عشق ، دوست و همراه صمیمی می خوان! بهش یاد می دم که هیچوقت دل عشقش رو نشکونه ، چون دیگه نمی تونه ترمیمش کنه !! بهش یاد میدم اونقدعاشقونه به عشقش نگا کنه انگار قحطی آدمه !! به پسرم یاد می دم که عشقشو عاشقونه بغل کنه نه از روی عادت و هوس !! براش کادو های ...

...

چند روز پیش با خودم گفتم :امروز که بیکارم یه حال اساسی به بچه ها بدم بعد از اینکه صبحانه خوردن کلی با هم بازی کردیم ،قایم موشک،گرگم به هوا خونه سازی وچرخ چرخ عباسی و...کلی خندیدیم وخوش گذشت بعد از اون رفتم دنبال کارای خونه و گفت بریم پایین بچه ها اومدنبریم دوچرخه بازی ورفتیم بعد از اون نهار خوردن و رفتیم که بخوابن هر چی قصه خوندیم نخوابید الینا خواب رفت.وبعد ازاون رفتیم ژیمناستیک و بعد از اون نمایش عروسکی حسابی خندیدن و خوش گذشت ولی همین که اومدیم شروع کرد به بد اخلاقی و اذیت کفشای همسایه رو ریخت ،خودش رو خیس کرد از سر تا پا ،وبعد از اون که تنبیهش کردم که بره تو اتاقش تمام وسایل تو کمدش رو ریخت بیرون. امروز هم از مهدکودک اومد شروع کردبه ...

بچه ها رو تو هفته پیش ۳بار به دیدن نمایش بردم دوتاشون شاد بود ویکیشون زیاد چالب نبود حسابی زدن ورقصیدن وبهشون خوش گذشت.از سایه بازی بادست هم کلی لذت بردن و آرتین هم صورتش رو طراحی کرد ولی الینا رضایت نداد. مهد کودک هم مبرن این روزا وکلی بازی می گنن البته هفته تی ۳بار روزی ۲ساعت .به اندازه ای که  با همسن وسالاشون بازی کنن . مادر جان امیدوارم همیشه شاد باشید ولبتون خندون باشه ...

اولین عکس پرسونلی آقا آرتین ...

تولد الینا خانم خیلی خوش گذشت شب تولدت عمه ها وبچه های عمه وآقا جون وزندایی بودن  برای شام تولد کیک مرغ وسمبوسه درست کرده بودم  تولدت مبارک دختر مامان.انشاالله عمر باعزت داشته باشی و همه خوبیای دنیا مال تو باشه ...

      ...

این عکس ۳روزگی الیناست   ...

بهش می گم اسمت چیه می گه:انا عروسکش مدام جیش داره ومی گه:جیش کده وسری می بره یه گوشه تا جیش کنه ماشاالله خودش تقریبا مستقل شده برای دسشویی می گه جیش کده و شلوارشو در میاره میره بالای دسشویی فرنگی وکارش می کنه آب می زنه ودستاشم با صابون می شوره وشلوارش میاره تا پاش کنه همچین دختری ما داریم در کل از همون اول یه دختر فروردینی تمام عیار بوده .وتو کاراش مستقله تو غذا خوردنم همین طور صبحی بهش می گم اسمت چیه:می گه داداش می گم پس اسم داداش چیه می گه:انا چشماشو لوس می کنه و حسابی لوس باباههوبه آرتین هم اجازه نمی ده که نزدیک تر از اون به باباش یا من باشه .البته این گاراش کنترل می شه .آرتین هم قبول کرده این حالتشو و باش کنار اومده میگه: مام...