ارتینارتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
آرادآراد، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

آرتین والینا

عکس

روز دختر الینا یه عکس از خودش روی شاسی هدیه گرفت که خیلی هم ناز شده بود  اینم عکس پرسنلی شون که حالت لباش رو بد گرفته ...
9 شهريور 1395

کتاب

بچه ها علاقه زیادی به کتاب و بخصوص قصه دارن  ازبس خرج کتاب خریدن بالا رفت بابا پیشنهاد کتابخونه داد که خیلی هم به جا و خوب بودرفتیم کتاب خونه امام علی و عضو کتابخونه شدیم. البته نی نی وبلاگ هم لطف می کنه و هرشب یه قصه صوتی و یه قصه متنی براشون توی تلگرام می زاره پی نوشت :ممنونم نی نی وبلاگ  پی پی نوشت:خودم در حال خوندن کتاب دنیای سوفی هستم که از خوندنش خیلی لذت می برم دوست دارم شما هم بزرگ شید یک بار این کتاب رو بخونید. پی پس نوشت:عاشقتونم با تموم وجود با تموم قلبم ...
9 شهريور 1395

جدول ستاره ها

از روزی که برای بچه ها ستاره می زنم حسابی رفتارشان تغییر کرده بخصوص آرتین،الینا هنوز زیاد اهمیت نمی ده. آرتین خیلی قبلا اذیت می کرد و روزی نبود که منو گریه نندازه و باباش رو کلافه نکنه.خیلی خوشحالم از این نتیجه به این نتیجه رسیدم که زیادی اونو درک می کنم.وبه خودم سخت می گیرم  آرتین تابستون امسال فوتسال رفت و خیلی هم محیط اونجا رو دوست داره. فقط چون از همه کوچیکتر بود می ترسیدم اعتماد به نفسش پایین بیاد خدا رو شکر خودش فهمیده تر از این حرفاست الینا خانم دارن دوران لجبازی شون رو سپری می کنن البته بدون تنش هایی که پسری داشت  به خاطر اینکه تجربه و صبر آرامش من بیشتر شده قرار شده اگر خودش رو نگیره زود به دستشویی بره ستار...
9 شهريور 1395

اولین باری که به مسجد اومدی....

همینجور که چادر به سر کنار من ایستاده بود  احساس کردم کوچولو شدم و کنار مادرم ایستادم چه احساس خوبی بود احساس بزرگی  یه مرتبه دلم پر کشید برای اون روزا برای لحظه افطار کنار ما درم وبی اختیار اشک از چشام سرازیر می شد وتنها دلتنگی اون روزا برام مونده بود الینارو گرفتم تو بغل بوش می کردم و می بوسیدمش وقتی بغلش می کنم احساس می کنم مامانم رو بغل کردم یه حسی داره.....  
8 تير 1395

سینما،تئاتر,رادیو ،اخترشناسی

امروز توی تالار شهرداری هم از رادیو اومده بودن و برنامه رادیو رو بصورت زنده پخش می کردن و هم چتر آسمان رو پهن کرده بودن، آرتین و الینا مهمانان افتخاری چتر آسمان بودن ،آرتین که خیلی خوشش اومده بود و حسابی براش سوال پیش اومده ولی می ترسه فضا نورد بشه چون ممکنه از آسمون بیفته... الینا خانم هم می ترسید که ماه روش بیفته سرش رو قایم می کرد  وقت خواب آرتین می گفت شاید ستاره شناس بشم ولی فضا نورد نمی شم وحسابی از صور فلکی خوشش اومده بود و این همه ستاره رو تا حالا یه جا ندیده بود ... اون متوجه شد که خورشید هم یه نوع ستاره است و ستاره ها متولد می شن و می میرن و خیلی چیزا که برام رضایت بخش بود. بعد از اون هم رفتیم واز نزدیک با کار رادیو ...
17 بهمن 1394

آبله مرغون

هفته پیش سه شنبه بود که وقت رفتن به پیش دبستانی خیلی سر حال نبودی ،وقتی بر گشتی حسابی داغ بودی و به مدت ۲ روز تب کردی از اون تب های همیشگی که به سختی پایین میاد.مریض نمیشی زیاد ولی خیلی بد تب هستی ، یه شب پات شروع کرد به خاریدن وتا صبح خواب نرفتیم  خیلی سختی کشیدی ولی نق نمی زدی وتاصبح یا پاهاتو می شستم یا کرم می زدم وکلا از خواب انصراف زده بودی و پای تلوزیون می نشستی تا خوابت ببره، یه مرتبه دیدم کلی دونه تو کف پات زده و متوجه شدم که آبله مرغون گرفتی ،صبح بابایی بردت دکتر کرم کالامین و شربت هیدروکسیزین برات گرفت شب بعد هم همین طور بودولی شربت که می خوردی سه چهار ساعت بعد جواب می داد. وروز بعد الینا خانم مریض شدن این دفعه آمادگیش رو داشت...
17 بهمن 1394

اولین روز مدرسه

سلام مامان جان اولین روز مدرسه ت رو نوشته بودم ولی این اینترنت لعنتی قطع شد و سیو نشد. چند روز قبل از مهر مدرسه تون شروع شد البته پیش دبستانی  برای ثبت نامت خیلی پرس و جو کردم تا اینکه مهدالرضا رو بهم معرفی کردن بعد از اینکه تست دادی وقبول شدی لباسای فرمت رو گرفتیم بااون لباسا عکس گرفتی ،کیف برات خریدیم ،کیف زرافه ای ،اخه ارادت خاصی به آقای زرافه داری . ومدرسه رو بدون هیچ نگرانی و استرسی شروع کردی.خودم می ترسیدم ولت کنم بیام خونه ولی تو هی بهم می گفتی مامان برو دیگه،چرا نمی ری.......پسر گل عاشق این استقلالتم.عکست رو هم گرفتم البته باید سر فرست حجمش رو کم کنم و مجددا بزارم. عاشقتم 
17 بهمن 1394

این روزها...

در مورد آرتین این روزها باید یادم باشه که:  – چهار الی هفت سالگی : علاقه شدیدی به ادبیات کودکانه و بازی ها دارد . نیازمند به توجه زیاد و ارتباط کلامی بالاست . تفکری خود محور دارد که با خودخواهی کاملاً متفاوت است (توجه شود !) همه را با خود همراه می سازد و نیاز به تایید دارد ، لذا باید با او همراه بود . نیاز شدیدی به رابطه با هم سن و سالان دارد . قدرت تصویر سازی ذهنی بسیار بالایی دارد ، لذا به داستان علاقه مند است .بر روی موضوعات سخت متمرکز می شود پس مهم است روی بدیها تمرکز کند یا خوبیها . قوانین و قواعد ساده را می فهمد ولی قوانین پیچیده را خیر . بعضی قوانین را به طور ثابت در ذهنش نگاه می دارد ، لذا نباید اشتباهت را برایش توجیه کر...
19 مرداد 1394

لوسیای الینایی

الینا این روزا خیلی باتوجه تلویزیون نگاه می کنه و بعد کاراشون رو تکرار می کنه  عمو پورنگ دیده بعدش اومده تو آشپز خونه سیب زمینی برمی داره میگه اینو چیکارش کنم منو آرتین هم همراش شدیم و با هم کلی بازی کردیم و خندیدی م یا میگه هر کاری می کونی خونه رو کثیف نکون لوس میشه و صورتمو ناز میگنه میگه ناشی ناشی عروسکشو میاره میگه پرامه(پرهام)
7 مرداد 1394