ارتینارتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
آرادآراد، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

آرتین والینا

وقتی داداش نیست

الینا خانم در غیاب داداشی تو خونه بعضی روزها با مامانی کتردستی درست می کنن هفته اییک بارهم می ریم کتابخونه با دوستش آوینا بازی می کنن نقاشی می کشن وحسابی کیف می کنن   البته داداشی نوکش رو کند ...
9 آبان 1395

اول مهر

امسال هم آرتین مهدالرضا می ره  پسرم من همه تلاشم رو برای شاد بودن  وانسان بودنت به کار می گیرم امیدوارم تو و خدا هم همین و بخواین   ...
9 آبان 1395

فوتسال

این تابستون آرتین کلاس فوتسال می رفت خیلی هم دوست داشت  بیشتر از همه مربی رو دوست داشت ...
21 شهريور 1395

خشم

کاش یاد بگیریم که خشممون رو کنترل کنیم.بچه ها خودشون از رفتار ما یاد میگیرن. قبل از اینکه هر آموزشی بخوایم به بچه ها مون بدیم،  خودمون الگوی مناسبی از اون برای بچه ها مون باشیم خدایا به مامانا صبر بده که از این کارای بد بد نکنن خدا یا ما رو تو این وضعیت قرار نده     ...
21 شهريور 1395

قورباغه

تو آشپز خونه بودم که یه صدا هایی از تو اتاق بچه ها میومد  قور قور ... بعدآرتین اومده بیرون بهش میگم چی می گفتی میگه یه پشه اومده بدور قورقور میکردم فکر کنه من قورباغه م فرار کنه.
21 شهريور 1395

خدا

آرتین تبلت رو برداشته میگه مامان اگر بنویسم خدا,عکس خدا رو نشون میده؟ میگم نه ،هیچکس عکس خدا رو ندیده خدا رو باید احساس کرد, ،کف دستت رو فوت کن ببین هوا رو نمی بینی ولی احساسش می کنی. میگه یه دونه سلفی هم نداره ،یدونه یهودیی با اماما هم نداره... این فتنجه منو سر کار میزارن.خدایا.... حالا برداشت الینا از خدا خیلی با مزه تره  تو ماشین بودیم یه مرتبه میگه :داداشی داداشی،خدا خداکلاه گذاشته سرش اونا هاتو ماشینه ما برمیگردیم می بینیم یه روحانی تو ماشین بغلیه که عمامه داره... پی نوشت: من دیگه چی بگم  
21 شهريور 1395

مسافرت

امسال عید به کرمان رفتیم با اکیپ خودمون خیلی هم خوش گذشت فقط آرتین همبازی نداشت  پارسال بندر عباس هم خوب بود  
9 شهريور 1395